خیلی ها ادعا دارند اگر در زمان حیات امام حسین زندگی می کردند از وی حمایت می کردند. یا مدعی هستند حامی مظلومان و دشمن ستمگران هستند. اما این ادعا است تا زمانی که آن ها بدون دلیل دلار می خرند ادعای توخالی و پوچی است. چرا که آن ها با این کار خود سبب می شوند این کاغذ بدون پشتوانه ارزش حبابی پیدا کند. کسی نمی گوید دلار آمریکا ارزش ندارد و زحمات مردم این کشور در تولید کالاها و خدمات باید نادیده گرفته شود. ولی مسلما با تقاضای کاذب ارزش دلار به صورت کاذب بالا می رود و از آن جا که هر حبابی محکوم به انفجار است قطعا اولین قربانی مردم این کشور خواهند بود. قطعا مردمی که سرنوشت خود را به دست تصمیم گیران تمامیت طلب و خودخواه و جهانخوار داده اند روزی پشیمان خواهند شد که دیر شده است. خلاصه این که عجیب است این ادعا و در عین حال ترجیح دادن کالای آمریکایی و اروپایی بر کالای تولیدی برادران مسلمان یا هموطن و یا کشوری که مخالف زورگویان جهانی است. مگر این که کسی در غار زندگی کند و نداند که امروزه چه بلایی بر سر مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و میانمار و عراق و ایران و قطیف و بحرین و افغانستان و پاکستان و برخی دیگر از مردم توسط تجارت دلار و اسلحه و مواد مخدر در جهان صورت می گیرد. البته رسانه های غربی مثل دوران غارنشینی مردم خود را بی خبر از واقعیت ها نگه می دارند طوری که به راحتی ظالم را به عنوان مظلوم نشان می دهند و بالعکس.
انقلاب ایران یک انقلاب مردمی بود ولی هنوز کسی نمی داند (البته خوب می دانیم ولی فعلا مصلحت نیست گفته شود) چرا و به چه حقی چهل سال است که مورد آزار و اذیت کشورهای غربی و آمریکا قرار دارد. در همنا ابتدای انقلاب ایران اسناد عجیبی از سفارت امریکا بدست آمد که نشان می داد به دنبال از بین بردن انقلاب دموکراتیک و مردمی ایران بوده است. اما آن ها به جای عذرخواهی بارها و بارها جنایات بزرگی در ایران مرتکب شدند که مهمترین آن ها تحریک و حمایت از صدام برای حمله به ایران در طول هشت سال و شهادت بیش از دویست هزار ایرانی است. در حالی که رژیم سعودی دولتی است که نه انتخاباتی دارد و نه با صلح و صفا قدرت را تصاحب کرده است. بلکه با کودتا و حمله نظامی این سرزمین را به دست آورده است. در عین حال غربی ها با این رژیم ارتباط بسیار خوبی دارند و ایران را که خودش برای خودش تصمیم می گیرد. ولی غربی ها شبیه دوران قرون وسطی ولی این بار با روش اقتصادی و حقوقی ایران حق طلب را آزار می دهد. البته ما مطمئن هستیم همان طور که کلیسای ظالم قرون وسطی در برابر حقیقت مجبور شد عقب نشینی کند؛ غربی ها هم در مقابل ایران مجبور به قبول حقیقت خواهند شد.
وهابیت و بهاییت و صهیونیسم هر سه در یک زمان ولی در سه مکان مختلف متولد استعمار روباه پیر انگلیس بودند. روباه پیر برای تسلط بر خاورمیانه چاره ای جز فتنه و انشقاق نداشت. او به این نتیجه رسیده بود که بایستی اسلام که به دو طایفه سنی و شیعه تقسیم شده است را طوری به افراط برساند که هرگز به هم نزدیک نشوند. در ایران یک حکومت فاسد دست نشانده انگلیس سر کار بود و بهتر بود نوعی اسلام بی قید و بی بند و بار را ترویج کند. بهائیت به خیال احمقانه خودشان اختراع جعلی خوبی برای این کار بود. دوم مکه و مدینه که دو مکان مقدس مورد احترام همه مسلمانان جهان است باید دست یک گروهک خشن و بی مغز می افتاد تا هم با ایران سکولار هرگز وارد ائتلاف نشود و هم مسلمانان جهان را از اسلام بیزار کند. سوم دین اصیل و تاریخی یهود بود که مورد احترام مسلمانان بود و سالهای سال همراه با مسیحیان در فلسطین در کنار همدیگر زندگی می کردند. انگلیس باید در یک حرکت تفرقه افکنانه یهود را تحریک می کرد و سرزمین های استعماری خود در فلسطین را به آن ها می داد تا یک حکومت ظالم یهودی در کنار این دو قطب متضاد مسلمان بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد و از شرایط تفرقه سوء استفاده کند. یهودیان به دلیل هم نشینی طولانی با ادیان دیگر حاضر به همکاری نبودند لذا بایستی یک گروهک جعلی خشن و خونریز ولی دارای آرمان های به ظاهر یهودی شکل می گرفت به نام صهیونیسم و اسرائیل تا آخرین قطه پازل چپاول خاورمیانه به دست غرب خصوصا انگلیس و سایر همراهانش مثل فرانسه و هلند و مدتی بعد از آن به رهبری امریکا این حرکت ادامه یافت و تا به امروز ادامه دارد. امروز روشهای قدیمی روباه پیر به وسیله آمریکا تجدید بنا شده ولی هرگز نمی تواند مثل او زیرک و روباه صفت باشد. امریکا گرگ صفت است و زرنگی روباه را ندارد.
با این وضعیت فرهنگی و اقتصادی و امنیتی بحرانی غرب باید به شیفتگان آنگلوساکسون و اروپا و غربگرایان جهان اسلام گفت اول بروید کشورهای خودتان را درست کنید بعد روی سر ملتهای مظلوم و استعمار شده ما نسخه های منقضی آن ها را اجرا کنید. صد سال مزدور مجانی غربی ها برای استعمار کشورهای خودتان بودید و فکر می کردید خدمت می کنید بس نیست؟! غربدوستان کشور خود را تحقیر می کنند چون خودشان شخصیتا کوچک هستند. یادم هست در دانشکده اقتصاد هرگونه حرف زدن علمی علیه نئوکلاسیکها و مکتب سرمایه داری یک عیب تلقی می شد در حالی که به دروغ گفته می شد پایه سرمایه داری بر آزادی است. بعهدا فهمیدیم پایه سرمایه داری و لیبرالیسیم و نئولیبرالیسم چیزی جز آزادی دلخواه آنها نیست. هیچ مکتب اقتصادی دیگری در نظام آموزشی ایران وجود ندارد جز همین مکتب. بقیه همه بایکوت هستند. دیکتاتوری وحشتناکی بر داشنگاه های ایران حکم فرما است به دلیل حکومت ظالمانه و فرعون مآبانه لیبرال ها در وزارت علوم ایران. معمولا با سر کار آمدن دولتهای لیبرال مثل این دیکتاتوری علمی تقویت می شود. مضحک این است که اخیرا رئیس جمهور در جلسه کابینه رسما گفت این نسخه هایی که اقتصاد دان ها می دهند جوابگو نیست. حرفی که رئیس جمهور محمود ۸ سال پیش زد و همین ها او را تمسخر و تحقیر کردند چون خودشان پست بودند.
دنیای مدرن تحت عنوان آزادی هیچ حقی را برای ما به رسمیت نمی شناسد. حق تفکر کردن را با حجم بالای اطلاعات بیهوده از ما می گیرد. حق غذای سالم را با محصولات تراریخته و شیمیایی از ما می گیرد. حق محبت و دوستی به همسر و وفاداری به او را با پمپاژ محصولات شهوت زا و اغفال کننده از ما می گیرد. حق داشتن پدر و مادر را با ترویج حرام زادگی و ازدواج سفید از بچه ها می گیرد. حق آرامش در خانه و خانه داری را با اجبار به کار بیرون از آن ها می گیرد. حق عفت و حیای زن را با تبلیغات فاسد از او می گیرد. حق معصومیت را از کودک با انتشار تصاویر و فیلم های مهیج و کنجکاوانه برای ترویج خشونت و از او می گیرد. ظلم دنیای امروز به مراتب بدتر از فرعون و قرون وسطی است فقط ظاهر فریبنده ای دارد. دنیای جدید فقط احمق ها را به قدرت می رساند و دانشمندان را زیر فشار له می کند. دنیای جدید زمیندارها را پولدار می کند و کاگران و کشاورزان و متخصصین را به طفیلی زمینداران بدون زحمت و تمداران بی فکر تبدیل می کند.
غربی ها اقلیتی هستند که در صددند افکار خود را بر مردم جهان تحمیل کنند. بشر در طور تاریخ با راهنمایی های پیامبران اولیه، یهود، مسیحیت و اسلام : و فیلسوفان و عارفان و انسان های با تجربه به چارچوبها و اصول صحیحی رسید که غرب در تلاش است همه آن ها از بین ببرد و بشریت را به توحش برگرداند. انسان قرنها طول کشید تا فهمید و باور کرد که باید خانواده داشته باشد و پدرش معلوم باشد. باید پدر نسبت به فرزندان مسئولیت داشته باشد. باید مرد نسبت به همسر خود مسئول باشد با او قرار داد ببندد و بر آن قرار داد شاهد بگیرد و در صورت جدایی حقوق همسر را بپردازد. ولی امروز غرب است که می خواهد مانند دوران توحش نخستین سایر مدلهای اخلاق جنسی را هم مشروعیت ببخشد. مثل ازدواج سفید که بدون هیچ قرار داد و مسئولیت و به رسمیت شناختن حق زن است. حق تغذیه طبیعی و استفاده از میوه و سبزی و گوشت بدون دستکاری در طبیعت آن ها و بدون استفاده از روش های شیمیایی حق مسلم هر انسانی است که امروزه به رسمیت شناخته نمی شود. هر کودکی که امروزه متولد می شود هیچ امیدی به این ندارد که آیا پدر و مادرش تا دوران استقلال او با او خواهند بود یا از هم جدا خواهند شد؟ فضای مجازی این قدر برای والدین جذابیتهای دروغین ایجاد می کند که سعی دارد حس نیتی و حس رسیدن به زندگی بهتر و احساسات حیوانی آن ها را بر انگیزاند تا بالاخره موفق شود والدین کودک معصوم را از او برباید. زندگی غربی به سگ بیش از کودک اهمیت می دهد چون هر کس به چیزی علاقه دارد که با آن سنخیت دارد و از جنس آن است. در اسلام : نگه داری کبوتر سفارش شده است آن هم نه به عنوان رقیب فرزند به عنوان بازی او و سلامت روح و روان و جسم خانواده. خودتان قضاوت کنید. سگ کجا کبوتر کجا . شاید این حرفها تکراری باشد ولی اگر به جای صرف دانستن این ها ایمان به این حرفها داشتیم قیام می کردیم. قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی. : خداوند می فرماید شما را موعظه می کنم که برای خدا قیام کنید یکی یکی یا دو نفره
پدیده کودک همسری شاید آن جا که اجبار دختر باشد و یا سوء استفاده از فقر خانواده او مذموم است و باید جلو گرفته شود ولی آن جا که رشد کافی وجود دارد دلیلی برای دخالت دولت در آن نیست. ضمن این که این پدیده در کشور انگشت شمار است و نسبت به رژیم گذشته ناچیز است و یک مدیر لایق می تواند بدون سر و صدا آن را حل کند. در مقابل مشکلات و مسائل بسیاری در حوزه ن هست که در حال تبدیل شدن به اپیدمی است. این قرائن و شواهد و مقایسه ها نشان می دهد ما بیشتر از مشکل کودک همسری دچار کودک مدیری هستیم. خداوند در قرآن می فرماید به احمقان اختیار اموال خود را ندهید چون خداوند اموال را پایه ایستادن و حرکت شما قرار داده است. متاسفانه ما در انتخابات اخیر به این آیه عمل نکردیم و هزینه اش را دادیم.
درباره نماز جمعه رهبر انقلاب که چشم جهانی به موضع گیری های او بود چند نکته خالی از لطف نیست : یک تفاوت اساسی بین رهبران دینی ما با سایر رهبران جهانی و حتی مسئولین پایین تر جمهوری اسلامی وجود دارد و آن این که رهبران ما (امام و آقا) هرگز مردم را به خودشان جذب نمی کنند به دنبال این نیستند که برای خود طرفدار جمع کنند ولی عملا مردم به آن ها هر بار جذب می شوند و طرفداران بسیاری دور آن ها جمع می شود و بسیاری از منتقدین نیز آن ها را مواقع حساس کشور تحسین می کنند. راز این اتفاق چیست؟ به نظر می رسد همه جوابها به این مساله ختم می شود که آن ها به دنبال شناساندن مسیر صحیح به مردم هستند مسیری که از راه دین و ارزشها و معنویات می گذرد. راهی که از استقلال و عدالت می گذرد نه مسیرهای من در آوردی شرقی و غربی. آن ها بر خلاف سایر رهبران جهان معیار دارند و مدار دارند. خودشان دور آن مدار حقیقی می چرخند و بر موازین آن معیار اصلی قرار می گیرند و نتیجه می شود همراهی تکوینی و طبیعی مردم. آن ها بر خلاف سایر رهبران تاریخ جهان خود را معیار و محور قرار نمی دهند با این که واقعا هستند و عملا می توان با همین اقمار راه را پیدا کرد حتی اگر کسی از موازین متقن دینی به آن ها ثابت کند در موردی درست تشخیص نداده اند استقبال می کنند چون چیزی را از خود نمی دانند و آن چه می گویند و قائل هستند دستورات و مرام دین است. خاصیت ماه این است که از خودش نور ندارد و نور خود را از خورشید می گیرد رهبران ما هم تمام تلاششان کسب رضایت خداوند و اولیاء او خصوصا آخرین ذخیره الهی است. لذا این اقمار در شب های تاریک تاریخ با کمک ستاره ها که شهدا هستند روشن کننده مسیر هستند. برخی روشنفکران بی سواد قبل از انقلاب معتقد بودند اسلام برنامه انقلاب و جهاد ندارد و اتفاقا دیدند که با اسلام ناب هم شاه از کشور بیرون شد و هم صدام و هم پیمان های ابرقدرتش کنار رفتند. بعد از جنگ گفتند اسلام برنامه مشارکت مردمی در حاکمیت ندارد ولی دیدند با انتخابات های مختلف و انتخاب افراد مختلف و دارای سلایق متفاوت عملا این اتفاق افتاد. در ابتدای گام دوم انقلاب در مواجهه با تشییع تاریخی سردار سلیمانی و نماز جمعه میلیونی رهبر انقلاب گفتند مشارک مردم ملاک نیست ملاک اصلی مبتنی بودن حکومت بر موازینی است که آمریکا به آن ها معتقد است ولو با مشارکت های پایین مردم! این حرف جدیدترین حرف روشنفکری بیمار و آخرین حرف آن ها است که پرده از همه بهانه های آن ها بر می دارد و مسیر را کاملا روشن می کند. جبهه حق و باطل در همین ابتدای گام دوم روشن شد تا باور کنیم مشکل این ها اصل اسلامیت و ایرانیت و اصالت و استقلال و حق خواهی ما است.
@yaserhakimi
درباره این سایت